عهدی - آزادانه
قسمت نخست-
باز من و قلم و ورق. با شعر و فکر تو سرم
و هدف کلِ دنیاست. ازت و ازم.
حرفِ دلِ، قسم خوردم من
نمیشه ازش بگذرم و نگم
داره نابود و داغون میشه، شده کابوس
همش پُر از جنگ.
اینم انسانیت، ازش تو نترس؟
شدیم از حیوون هم بدتر
هنوز بینمون مرز هست
بمب وسط میدون و جنگ پخش
اگر خیر بوده اشک از مادر بوده حتما
که اقلا بوی عشق میداد هر شب
بوی بهشت میداد اصلا...
مثل اونی که خاکشو بوسید و در رفت
از ظلم و بیداد حق پس، مرگ و قتل هست
ننگ، شرم... گه هنوز نژادپرست هست
گول میخوریم و هر نسل بدتر و مواد مصرف
هنوز اختلافِ طبقات و حرف از مرد و زن هست
هنوز تجاوز میکنیم، دروغ میگیم
غیبت میکنیم که از توو پوسدیم
آرمان ها مادی. ز معنوی داستان ها خالی
بر سرامان خاک ریخت. تاوان دادیم
باید یاد بگیریم که تا جان داریم پاشیم و آزاد باشیم
پس...
همخوان-
آزادانه میخونم. آزاد، ثابت، میمونم
آزادیمه بین شایانم
آغازی که بی پایان است
پاش هستیم با یه باور
خاک هستیم، اره ادم
هرچند سختی داره این راه م
عالمِ هستیمو میسازم
قسمت دوم-
نمیخوام فقط از مشکلات خط بچشم
یا که بگم اینه حرفِ دلم
ناامیدت کنم و از هرچی زخمِ بگم
میخوام بیدار بشم، امیدوار بشم
میدونم اون بالا خدای، نیروی هست
و دلیلی داره که من اینجا زنده م
جهانِ من دو نیرو تو دستانش هست
یکی در حالِ تباهی، اون یکی درمانِ درد
میگه... همه با هم وظیفه داریم.
چون بی اتحاد و یگانگی نمیشه به صلح رسید
ذاتش محبتِ ادم
پس ریاکاری و تزویر نه. تعصبِ مذهبی نه
حتی جنسیش، همه بشریم. همه از همون خاکیم
یه بال مردِ یه بال زن... اگه دنبالِ پروازیم
قدمِ اول رو ورداریم، چون پرواز نمیشه بی پریدن
پس تصمیم گرفتم بپرم
باید منم از خودم بگذرم
به طرف اصلا جز عشق ندم
باید فقط خوبی بمونه ازم
تا اون روزِ خوبی که هدف شد...
از اون روز هم بهتر هم
ولی واسه اینکه بیدار شم باید اول بدونم که توغفلتم
همخوان-
آزادانه میخونم. آزاد، ثابت، میمونم
آزادیمه بین شایانم
آغازی که بی پایان است
پاش هستیم با یه باور
خاک هستیم، اره ادم
هرچند سختی داره این راه م
عالمِ هستیمو میسازم
قسمت سوم-
میگی مگه میشه... میگم راه بیا با من
این دنیای که داره میسوزه... یه طرفش آتش
اون یکی طرف فایده ش
بخوام عوضش کنم... باید شروع کنم با اونی که تو آینه ست
یعنی با خودم شروع کنم، نترسم بازنده بشم
اون تغییری که میخوامو خودم بشم، نشم پابندِ ستم
انسانم آرزوست عشق شد آهنگِ دلم
نیروی مخرب رو دیدم، میخوام نیروی سازنده بشم
بگو...
همخوان-
آزادانه میخونم. آزاد، ثابت، میمونم
آزادیمه بین شایانم
آغازی که بی پایان است
پاش هستیم با یه باور
خاک هستیم، اره ادم
هرچند سختی داره این راه م
عالمِ هستیمو میسازم