خاطرها باز زنده می شن، می افتم به یادت
دست خطت (آره) خودش یه داده
ای مشوّق بزرگوار، خیلی یاد دادی، وایسادی محکم (چه ثابت)ا
با اون قلبِ پاکت
خدمت با استقامت. گذشت. (ها) پُر ز اصالت بودی.. چی بگم جز...
کلی دلم تنگه
باز میای تو خوابم و تو چشمم اشکه
ولی میدونم هر چقدر سخته....
خوشحالم جای بهتری هستی.
من با تصورِ خودم میگم بهشته
میدونم تو دفترچه ی زندگیت هم اخرش یه "احسنت" نوشته
از زندگیم رفتی و امد ان شخصی که پُر از عشقه
اره پُر از عشق بودی ای شیرین لب
عشق رو در هر گفته ات میدیدم
شیرین، مثلِ چایِ شیرازی و آن خنده ات
قهقهه هنوز زنده است در قلب
استقامتت هم ضرب در سه بود... به به
دیگه راحت شدی.... بزن چه چه
زنده باد بر تو!ا
ا(فرشته) اری بودی
ا(تک) بی شک، عجب یاری بودی
الان با عشقت اون بالا آزادی
در حال خنده و زدن تار و اواز... شادی
واسم دعا کن... همین یه خواهش
از جوونی که کلی بهش کمک کردی و هنوز هم سر میزنی به خوابش
ای....
ای دلِ تنگم... حالا میخواد بگه از تو، تو که خیلی زود رفتی
کم دیدمت.... افسوس مشتی
بغضم میگیره. شاید بگن خیلی دور هستی
ولی من حس میکنم همیشه کنارِ منی
هیچ روزی نشد بهم اراده ندی
قهرمان و افتخار منی
خاطره های بچگیم
از خنده و داستان های ملّا نصرالّدین
تا جوانمردی و داستان های رستم و عشق به سرزمین
تا پیرهن ِ تیم ملی (هه) اولین هدیه ای که بهم دادی بود
پشتش اسمِ علی دائی بود
چقدر ذوق کردم.. مرسی عالی بود
چقدر تو زندگیت فداکاری بود
اسمت همیشه هست تو دلِ ما... عزیزی
مهمتر از ما (خاک پای شما) مثلِ اسمت پیشِ خدا عزیزی
پایداری رو از تو یاد گرفتم
عشق به خانه رو از تو یاد گرفتم
درسته رسیدم. ولی ناراحتیم اینه که طول کشید تا برسم
از خانه بگم.... هر لحظه ی باش داستانی بود
داستانی بی پایانی بود
پُر از چرا و حسِ غم ولی بازم پُر از شادی بود
خلاصه دلتنگم و بیمار از درون
میگم همگی تخمِ چشمین... به امید دیدار همتون